"هو الحق" دیگر،بهانه ات باران شده... دیگر،نشانه ات هجران شده امسال دهلیز هم غرق زمستان شده! اینجا قرار نیست تاب نیست جرم دل من این راه نیست! اینجا فرمانروا پاییز است مهتاب در اینجا دل انگیز است! و هر چه دور است و خوب است تویی و ... اینجا برف می بارد لیلی! و من در هیاهوی ردپای نبودن سپیدت راه را گم می کنم و به خود می گویم کاش... کاش... کاش حوصله ی آسمان به سر آید از باریدن لیلی! کاش جاده ی وصال به کوهستانی قالمان نگذارد و سفیر هجران را برایمان نفرستد لیلی! و تو می دانی حال و روزم را و تو می دانی که من این روزها قهوه ام را تلخ می نوشم کنار برف نوبرانه! و تو می دانی آرام بودنم حکمتی دارد در تمام نا آرامی ها!!
دل به هوای برفی می دهم هر چه بادا باد.... سرد است می دانم دلواپس شال و کلاهم مباش دنیا برایم پیش از اینها بافته! گر می گیرم و داغ می شوم همچون آتشی در میان برف،ناب می شوم دلم گرم است لیلی دلم گرم است!! ...................................................................... پی نوشت: دلم در زمستان خیالت برای خودش آدم برفی ساخته آدم برفی دیگر سردش نمی شود. آدم برفی دلش برف است! دلش به زمستان تو خوش است خوشی اش را به نگاهی مستدام کن! (یا حق)
اینجا ستاره تویی و آسمان تویی و مهتاب تویی
Design By : Pichak |