سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

"هو الحق"

 

گاه می شود دلتنگ بود...

می شود بهانه گیر بود

می شود دل گیر بود...

گاه می شود که مقصر بدانی جاده را

آسمان را،زمین را

و آن غروب دلگیر را...

نگاه کن

پای شعرهایم از گلیم قافیه و بندهایش اضافه تر است!

سرت سلامت...

سرت سلامت گیله مرد...

تا باشد این از بند گسستن ها

تا باشد این بلاها

تا باشد این دوری ها

تا باشد این فاصله

تا باشد این جاده ی پر حوصله...!

تو بر سر این یگانه دنیا حقی داری عظیم

حوصله ات سر نرود

دلم برایت تنگ شده گیله مرد!

تو که هر شب پای دار قالی آسمان چمبله می زدی و تا ماه را نمی بافتی

دست از آسمان ریسمان بافتن هایت برنمی داشتی

تو که هر شب شانه می کردی طره پوش ماه را...

آسمان عجیب و غریب است گیله مرد

دنیا عجیب تر و غریب تر...!!!

دنیایی که جاده دارد و جاده اش دنیایی حوصله...

روزی در ابتدا و روز دگر در انتها

حکایتش غریب است

و خدایش قریب تر...

گیله مرد

دنیایی که عابری دارد تنها

تنها که باشی آسمان برایت حدیث رحمت می خواند و

راوی اش ابر می شود و 

می بارد تمام آنچه رحمت است را بر سر تو...

گیله مرد

خدای قریبت را شکر...

درد دارد دلواپسی می دانم...

اما

نقش جان می زند دریا صدفی را که دل در گرو خویش نهاده!

گیله مرد...

بگذار کلاه ات بیوفتد از سرت...

تا که شاید آسمان باران ببارد بر سرت...

.........................................................................................

پی نوشت: این را همه می دانند که "مرد" هم قافیه است با "درد"...

فایل صوتی همین قطعه:

گیله مرد...

 


نوشته شده در چهارشنبه 92/1/14ساعت 7:26 عصر توسط محسن آبیار نظرات ( ) |


 Design By : Pichak